بورسینس – آموزش بورس، ارز دیجیتال و سرمایه گذاری › انجمن ها › بانک مقالات و آموزشهای مفید آنلاین › مدیر موفق چه کارهایی انجام میدهد: 15 توصیه برای تبدیل شدن به یک مدیر خوب و موفق
- این موضوع 0 پاسخ، 1 کاربر را دارد و آخرین بار در 5 سال، 6 ماه پیش بدست
شجاعالدین جهاندیده بهروزرسانی شده است.
-
نویسندهنوشتهها
-
5 سپتامبر 2017 در 08:51 #32271
شجاعالدین جهاندیده
مدیرکلدر هر سازمان بزرگی یک سری از سلسله عوامل مدیریتی وجود دارد که باعث می شود روند کاری به درستی پیش برود. یک مدیر خوب و موفق باید علاوه بر یکپارچه کردن محیط کاری به مسائل کوچک هم توجه کند تا تاثیرگذاری بیشتری بر روند کاری داشته باشد.
یک مدیر خوب باید درجه اول آرامش کاری داشته باشد این یکی از عوامل بسیار مهم است. مدیر باید بتواند انتظارات کارمندانش را به خوبی درک کند با وجود اینها یکسری نکاتی وجود دارد که باعث میشود بتوانید از پس مسئولیتهای کاریتان بر بیایید. پس از نکات مفید برای یک مدیر خوب شدن، توصیههایی نیز برای یک مدیر موفق بودن در ادامه مطلب میخوانید
1 – کارکنانتان را خوب بشناسید
اگر قصد دارید به یک مدیر موفق تبدیل شوید، باید کارکنان خود را به خوبی بشناسید و صحبت کردن یکی از بهترین روش های شناخت آنان است. شما می توانید با آنها ناهار خورده و درباره موضوعات مورد علاقه شان صحبت کنید. هر چه بیشتر و بهتر کارکنان خود را بشناسید، بهتر می توانید تیم خود را هدایت کنید.
2 – مهارتهای ارتباطی خود را بهبود دهید
جهت هدایت و مدیریت سازمان خود نیازمند ارتباط با کارکنان خود هستید. برای این منظور به مهارت های ارتباطی بالایی نیاز دارید که بتوانید افکار و ایده های خود را با بهترین روش ممکن ارتباطی به آنها انتقال دهید.
اگر شما فردی با هوش هستید ولی ازمهارت ارتباط خوبی برخوردار نیستید، نمی توانید یک مدیر خوبی باشید. با مدیران با هوش زیادی کار کرده ام که بزرگترین مشکل آنها عدم موفقیت در ارتباط با زیر دستانشان بوده است.
3 – همیشه در اتاقتان به روی زیر دستانتان باز باشد
همیشه در جلساتی که برگزار می کنید به زیر دستانتان صراحتاً اعلام کنید که همیشه در دسترس هستید و آنان میتوانند هر سوال و نگرانی که دارند با شما در میان بگذارند. مثل مدیرانی نباشید که فکر میکنند در صورت باز بودن در اتاقتان، زیر دستانتان مزاحمتان خواهند شد و وقت شما را خواهند گرفت. باز بودن در اتاق را یک فرصتی ببینید که می توانید به کارکنانتان انتقال دهید که چقدر تمایل دارید مکان کاریشان را تبدیل به یک محل خیلی خوبی برای فعالیت کنید.
هرگز نگرانیها و دل مشغولی هایشان را موضوع بی ارزش قلمداد نکنید و مطمئن باشید که خیلی خوب به حرف هایشان گوش داده اید. گوش دادن باید با تمامی وجود باشد.
4 – فعالانه مدیریت کنید
مدیریت فعالانه عبارت است: دانستن اینکه زیر دستانتان چه کا ر می کنند و بدون اینکه مزاحمتی در کارشان ایجاد کنید از طریق تقویت روش انجام کارشان، مدیریت کنید. شما باید اعتماد داشته باشید که آنان به اندازه کافی توانایی انجام کار را دارند و به جای مدیریت کارشان، خودشان را مدیریت کنید. مدیریت زیر دستانتان خیلی سخت می شود اگر شما از حساسیت کنترلی بالایی برخوردار باشید.
5 – از اشتباه کردن کارکنانتان نهراسید و بگذارید اشتباه کنند
به عنوان مدیر، شما مسئول کارهای زیر دستان خود هستید و همین طور مسئول اشتباهات آنها. از این رو ممکن است شما پیش قدم شوید و یکسری دستورالعمل های دقیق، شفاف و انعطاف ناپذیر تهیه کنید که از اشتباه کردن پیشگیری کنید.
مواظب باشید که کارکنانتان از اشتباه کردن نترسانید. در این صورت ممکن است آنها برای هر کار جزئی نزد شما آیند و کارشان را با شما چک کنند. در این صورت آنها اشتیاقی به تصمیم گیری نخواهند داشت چون ممکن است اشتباه کنند که منجر به این خواهد شد که کارمندان شما متکی به شما باشند.
کمتر بهره ور بوده و بیشتر وقت شما را بگیرند. آنان نیاز به فکر کردن دارند و برای این کار نیاز به یاد گرفتن دارند و برای یاد گرفتن گاهی اوقات اشتباه کردن لازم است. به آنها اعتماد کنید و حاشیه خطایی برایشان در نظر بگیرید.
6 – تفویض اختیار کنید و ابزار های لازم برای انجام وظایفشان را در اختیارشان قرار دهید
شما اگر در انجام کار خوب هستید چون یک مدیر هستید و این بدین معنی نیست که تمامی کارها را خودتان انجام دهید. یکی از وظایف شما به عنوان مدیر انتقال دانش خوب انجام دادن کار به دیگران است.
اگر با موضوع تفویض احساس ناراحتی می کنید می توانید از وظایف کوچک و سپس بزرگ و بزرگ تر شروع کنید. مشکلاتی که ممکن است سر راهشان باشد را پیش بینی و آموزش کافی در این رابطه را انتقال دهید.
در مسیر تفویض اختیار، شما باید امکانات و ابزارهای مناسب را در اختیار آنان قرار دهید. تفویض اختیار بدون دادن امکانات لازم نمی تواند آنان را در انجام بهتر وظایفشان یاری کند.
7 – زیر دستان خود را به چالش بکشید
هیچ چیزی بدتر از داشتن یک زیر دست خسته و بدون انرژی نیست. اطمینان حاصل کنید که کارمندانتان را به چالش می کشید تا از بهترین و بیشترین توانشان استفاده کنند و آنها از این عمل شما خوشحال خواهند شد. آنها را مجبور به اضافه کاری نکنید، فقط به چالش بکشید.
8 – سیستم تشویق و تنبیه مناسب و شایستهای را برقرار کنید
با شناخت کامل کارکنانتان، بهتر می توانید آنها را تشویق کنید. این تشویق ها لزوماً از نوع پولی نیست و می تواند تشویق های ساده ای از قبیل انتقال آنان به واحدی که دوست دارند در آنجا فعالیت کنند، باشد. تشویق و تنبیه به موقع از اهمیت بسزایی در پیشبرد اهداف سازمانی برخوردار است.
9 – فراموش نکنید که شما مدیر هستید
طوری رفتار نکنید که کارکنانتان فراموش کنند که مدیری وجود ندارد. در همه اوقات، با رفتارهای مناسب و تصمیمات قاطع خود به آنان نشان دهید که صرفنظر از اینکه روحیه تیمی خوبی در سازمان وجود دارد و همه وظایفشان را به خوبی انجام می دهند ولی این شما هستید که تصمیم آخر را می گیرید و شما مدیر هستید.
10 – از اشتباهات خود درس بگیرید
زمانی که کارها طبق برنامه پیش نمی رود، اشتباه را شناسایی و به کارکنان خود توضیح دهید که در صورت انجام آن کار به روش دیگری، این اشتباه اتفاق نمی افتد. این عمل به آنان نشان خواهد داد که شما نیز اشتباه می کنید و چگونه از آن درس گرفته و برخورد نمی کنید. به آنان یاد دهید که از اشتباهات خود درس بگیرید.
11 – بازخورد تلاش هایتان برای رسیدن به اهداف را ببینید.
گر کارمندانتان دائما بازخورد تلاش هایی را که در طول کار دارند ببینند سریع تر میتوانند پیشرفت کاری داشته باشند. یک برنامه ای برای بررسی بازخورد کاری تان تنظیم کنید. از کارمندانتان بخواهید که به طور منظم نتیجه و بازخورد کاری شان را یادداشت کنند
12 – هیچ گاه خودتان را با تجربه ترین فرد ندانید.
همه ی مدیران دائما در حال دستور دادن و کارمندان در حال اطاعت کردن هستند. مدیران اغلب به سرزنش کارمندانشان مشغولند در حالی که گاهی اوقات اشتباه از خودشان بوده این گونه مدیریت نکنید حالت مطلوب این است که از خودتان توقع کاری بیشتری داشته باشید تا از کارمندانتان. قطعا هر کارمندی اهداف شرکت و مدیر شرکت را میداند بنابراین همیشه برای اهدافتان خودتان بیشتر تلاش کنید.
13 – دائما در حال نگرانی رسیدگی به امورات نباشید
اگر شما مدیر یک شرکت هستید پس حتما این جایگاه برازنده ی شما بوده که به مقام مدیریت رسیدید اما این به این معنا نیست که باید دائما در حال نگرانی رسیدگی به امورات تان باشد کار شما این است که به کارمندانتان یاد بدهید یک که شغل خوب باید چه ویژگی هایی باید داشته باشد تا کارمندان با توجه به راهنمایی های شما کارها را پیش ببرند. یکم از هوش تان استفاده کنید به کارمندان تان با توجه به توانایی هایشان وظایفی بدهید که اگر نتوانستند انجامش دهند حداقل بتوانند به کنکاش آن بپردازند به کارمندان تان فرصت بدهید که از محیط کاری درس بگیرند به تدریج وظایفی که مسئولیتی بیشتری دارد زیرا شما هم باید کم کم بتوانید نقاط قوت و ضعفشان را کشف کنید. شما به عنوان یک مدیر باید هر مشکلی را قبلا پیش بینی کنید با این کار بهتر میتوانید وظایف را به آنها محول کنید.
14 – وظایفی را به کارمندانتان محول کنید که به تجربیات شان بیفزاید.
از کارمندان تان بخواهید مسئولیت های بزرگتر را به عهده بگیرد و توانایی هایش را نشان دهد. کارمندتان با این مسئولیت های بزرگتر مهارتش بیشتر شده و توانایی هایش را ارتقا میدهد. هر چقدر که یک کارمند در انجام امور کاری توانایی بیشتری داشته باشد برای یک مدیر ارزش بیشتری خواهد داشت.
15 – مسئولیت اشتباه کارمندتان را به عهده بگیرید.
اگر روزی یکی از زیردستانتان اشتباهی را مرتکب شد خونسرد باشید فکر کنید این اشتباه خودتان است حتی اگر اینگونه هم نباشد باید عاقلانه برخورد کنید با این کار شما فرهنگ سازی میکنید فرهنگی که اگر کارمندتان اشتباهی کرد دست پاچه نشود و با خیال راحت آن را با شما در میان بگذارد. با این کار شما یه کارمندتان اجازه رشد و پیشرفت بیشتری میدهید افرادی که از اشتباهاتشان درس میگیرند موفق ترند. کسی که یکبار اشتباه میکند در دفعات بعدی جسارت بیشتری را برای انجام امور دارد. برای دستاوردهای کارمندتان ارزش و میزان قرار ندهید بگذارید خودشان ارزیابی کنند تا انگیزه کاری بیشتری داشته باشند.
یک مدیر موفق شبیه کیست؟
یک مدیر موفق باید مثل یک رهبر ارکستر باشد. رهبر ارکستر قدم به قدم به گروهش آموزش میدهد و با آنان تمرین میکند. چه اشکالی دارد اگر یک مدیر از دیگران ایده بگیرد و آن را اجرا کند؟ شما فقط در شرکت مینشینید و از بالا کارمندانتان را ارزیابی میکنید این کافی نیست قطعا این مدل محیط کاری خسته کننده خواهد بود یک مدیر خوب باید ایده های خوب داشته باشد.
ممکن است با خودتان فکر کنید اگر من مسئولیت اشتباه کارمندم را بر عهده بگیرم و روند کاری کارمندم را ارزیابی هم نکنم پس برای چه مدیر هستم و مدیریت میکنم؟ اگر واقعاً مدیر کارآمدی هستید نباید نگران این جور مسائل باشید. همه به سادگی میفهمند شما چه مدیری هستید و چگونه مدیریت میکنید فروتنی و آرامش برای یک مدیر خوب لازم است.
در طول روز باید چه فعالیتهایی را انجام داد تا به یک مدیر موفق تبدیل شد؟ شاید وقت کافی برای تجربه کردن در این رابطه نداشته باشید در این صورت چه چیزی بهتر از گوش دادن به توصیه بهترین مدیران جهان است؟
مدیران موفق برای رسیدن به موفقیت قوانینی دارند. این قوانین شامل عادتهای ساده روزانه هم میشود. ۲۱ مدیر موفق از کارهای سادهای که با انجامشان به موفقیت رسیدهاند را برای شما بازگو میکنند.
اکثر مدیران موفق، حرفه خود را هدایت میکنند و زندگی برای آنها آسان میشود، آنها به کار یا تجارت خود مجال در دست گرفتن رندگیشان را نمیدهند. آنها صبح زود از خواب برمیخیزند، به سلامت خود اهمیت میدهند، در مورد پول خود هوشمندانه عمل میکنند. آنها قدرخواب خوب شبانه، تعطیلات و یک کتاب خوب را میدانند و در زمان کار به قوانین و روال روزانه خود میچسبند. این ۲۱ نقلقول از مدیران موفق را بهخاطر بسپارید، عادات ساده روزانهای که در موفقیت آنها نقش بسیاری داشتهاند.
ویژگی اول مدیر موفق: بیشتراز آنچه که از او انتظار میرود انجام میدهد
این باید در تمام بخشهای زندگی شما اعمال شود، وقتی که همیشه بیشتر از آنچه که از شما انتظار میرود را انجام دهید، یک نام تجاری شخصی که نشاندهنده صلاحیت، اعتبار و برتری شما است را به دست خواهید آورد. زمانی که شما بیشتر از حد انتظار یک کار را ارئه میدهید، این کار مشوق گامهای بعدی خواهد بود و مردم همیشه مایل هستند که با شما کار انجام دهند. وقتی که در انجام نیازها و درخواستهای مردم پیشدستی میکنید، یک قدم جلوتر گام برمیدارید.
اگر رئیستان از شما پیشنهاد یک هدیه عالی برای مشتری را خواست، تنها یک مورد را نام نبرید بلکه چندین گزینه با جزئیات کامل را پیش روی او قرار دهید. مثلا اگر از شما خواسته شد که اتاق خواب را تمیز کنید، شما تمام خانه را تمیز کنید. به تمام درخواستها توجهی یکسان داشته باشید مهم نیست که آنها چقدر سرمایهگذاری نیاز دارند، زیرا شما میخواهید ارائه بیش از حد انتظار را برای خود یک عادت قرار دهید.
به این صورت در تمام ابعاد زندگی خود با انگیزه و موفق خواهید بود. اینها نظرات ریک میلیتی (Ric Militi) مدیر عامل شرکت راکونهای دیوانه و توسعه دهنده فشرده ساز فایل زیپ است که ۶ ماه پیش برنامه Question Answer را ارائه کرد و از آن زمان ۱۰ میلیون اشتغال ایجاد کرده است.
ویژگی دوم مدیر موفق: در اداره اولین نفر حاضر است
«من دوست دارم اولین نفری باشم که صبح در اداره حاضر میشوم، این کار به من زمانی میدهد که بتوانم تمرکز کنم و اولویت انجام کارها را قبل از آغاز به کار بنویسم، گزارشهای روزانه را در زمان مشخصی جمعبندی کنم و ایمیلهای اضافی را پاک کنم. زمانی که من صبح زود از خواب بیدار میشوم احساس پیشرو و اول بودن به من دست میدهد.» این ایده جیمز تورنتون (james Thornton) مدیر عامل بی باک سفر است. یک شرکت سفرهای مخاطره آمیز جهانی که بیش از هزار سفر در بیش از صد کشور ارائه میدهد.
ویژگی سوم مدیر موفق: هر روز با خانواده در ارتباط است
«در ارتباط بودن با خانواده به من نوعی حس تعادل در تمام ساعات روز را میدهد. این اهمیتی ندارد که کجای دنیا باشم، من هر روز و در ساعاتی مشخص با خانوادهام صحبت میکنم، ساعت ۷ صبح با همسر و پسر کوچکم صحبت میکنم. غروب دوباره با همسرم تماس میگیرم و به پسر دیگرم و دخترم در طول روز پیام میفرستم.» این عادت بیل لین هان (Bill Linehan ) مدیرعامل شرکت و صاحب چندین هتل و مسافرخانههای بینالمللی است.
ویژگی چهارم مدیر موفق: به نقاط مختلف شرکت یا محل کارش سر میزند
«با داشتن تماس رو در رو و گفتگوی واقعی با تیم کاری، آنها را تشویق به کار میکنم. من در طول روز چندین باز از راهپله ساختمان عبور میکنم تا با کارمندان صحبت کنم و درباره فعالیتهای شرکت بیشتر بدانم. این کار به من اجازه در ارتباط بودن با تمام سطحهای کاری را میدهد.» این روال روزانه کلیتون رید (Clayton Reid)، رئیس و مدیر عامل شرکت جهانی MMGY، یک شرکت بازاریابی جهانی و متخصص در سفر و سرگرمی است.
ویژگی پنجم مدیر موفق: برای خانواده و سلامتیاش وقت میگذارد
«زمانی که من فعالیت شرکت Rocketrip را آغاز کردم، با دقت این موضوع را در نظر گرفتم که چه چیزهایی برای من بیشترین اهمیت را دارد و حال من را خوب نگه میدارد، پس تمرکز خود را روی خانواده و سلامتیام نگاه داشتم. من هر روز زمانی را برای گذراندن با همسر و نوزاد کوچکم خالی میکنم و حتما چند روز در هفته ورزش میکنم.
حتی اگر این کار من را وادار به از خواب برخاستن زودتر از زمانی که دوست دارم، کند، باز هم این کار را انجام میدهم. تنها چیزی که شما نیاز دارید این است که بدن خود را در حالت تعادل نگه دارید و همیشه برای خود زمانی خالی کنید، حتی در شلوغترین زمانهای کاری.» دن راچ (Dan Ruch) مدیر عامل شرکت Rocketrip که به شرکتها کمک میکند تا هزینه سفرهای خود را کاهش دهند، این برنامه روزانه را توصیه میکند.
ویژگی ششم مدیر موفق: از دیگران تعریف میکند
«یک یا دوبار در روز، این کار را انجام میدهم که از کسی صادقانه تشکر کنم. مثلا کمی پیش با نمایندهام یک مکالمه تلفنی داشتم و به او گفتم که چقدر تحت تاثیر صدای آرام و موقر او در عین واضح بودن قرار میگیرم. او در پاسخ به من گفت که از شنیدن این حرف بسیار خوشحال شده است. در آن زمان به من احساسی عالی دست داد.» اوان هاکل (Evan Hackel) نویسنده کتاب Ingaging Leadership و مدیر عامل شرکت Tortal Training که در حال توسعه آموزش الکترونیکی است، این برنامه روزانه را یکی از اصول موفقیت خود میداند.
ویژگی هفتم مدیر موفق: دیگران را میخنداند
«شاید این موضوع به نظر خندهدار باشد اما من هر روز به دنبال پیدا کردن یک بخش خندهدار در هر چیزی هستم. به هر حال طنز روشی برای گفتن حقیقت به مردم است. اگر شما میخواهید که وضع موجود را به چالش بکشید، پیدا کردن یک راه برای خندیدن به روش اشتباهی که در حال انجام است، راه مناسبی میتواند باشد.» دن گرگوری (Dan Gregory) سخنران و نویسنده کتاب خودخواه، ترسناک و نادان و از بانیان موسسه غیرممکن، یک اتاق فکر ابتکاری که با برندهایی چون کوکاکولا و سازمان ملل متحد کار میکند، به شما توصیه میکند که شوخ طبع باشید.
ویژگی هشتم مدیر موفق: ارتباط ایجاد میکند
«من هر روز سعی میکنم که آدمهای جدیدی را ببینم، شاید هر کدام از آنها مشتریهای آینده، کارمند خبره، یک فرد حرفهای یا یکی از همسایههای من باشند. من سعی میکنم که ارتباطهای جدید و دوستان قوی پیدا کنم. این کار دنیای شخصی و حرفهای من را رشد میدهد و دانش و دید من را گسترش میدهد.» این سخنان اندرو فیشر (Andrew Fischer) بود. مدیر عامل و موسس Choozle، یک پلت فرم بازاریابی دیجیتال که تبلیغات آنلاین را آسان میکند، این شرکت در سال ۲۰۱۵ کارمندان خود را سه برابر کرد و رشد سود سهام ۶۵۰ درصدی داشت.
ویژگی نهم مدیر موفق: حضور دارد
«بعضی از مسائل هستند که نمیتوان تلفنی حل کرد و هدایت بیدرنگ در مدیریت یک پروژه از مهمترین کارها است. منظور من این نیست که شما باید با همه در ارتباط باشید ولی حضور فیزیکی شما در هنگام انجام کار بسیار مفید خواهد بود. اقتباس تجاری من از قانون اول نیوتون این است؛ افراد و اشیاء در حال حرکت، تمایل به حرکت دارند و افراد و اشیاء در حال استراحت، تمایل به ادامه دادن استراحت دارند، پس نیاز به یک نیروی بیرونی دارند که آنها را به حرکت در بیاورد و البته شما آن نیرو هستید.
گاهی اوقات نیاز نیست که شما چیزی بگویید و با حضور خود میتوانید تاثیر بگذارید. بعضی مواقع حضور شما با احترام و قدرت سکوت میتواند باعث تلاش و سرعت کارمندان شود.» این روند روزانه برت تورنتون (Bert Thornton)، رئیس سابق و مدیر ارشد خانه وافل و نویسنده کتاب یافتن یک گوریل قدیمی، بود.ویژگی دهم مدیر موفق: ایمیل شرکت خود را مرتبسازی میکند
«در اوایل زندگی حرفهای، یکی از مشتریانم به من توصیه کرد که هر روز چند دقیقه وقت را برای مرتب کردن ایمیلهای دریافتی اختصاص دهم. زمانی که من او را در حال انجام چنین کاری دیدم، بسیار تعجب کردم. مدیر عامل یک شرکت بزرگ مشاور املاک در حال مرتب کردن رسیدهای پستی بود و حالا، کارمندان من هم برایشان غیرعادی به نظر میرسد، هنگامی که مرا در حال مرتب کردن ایمیلها میبینند. میخواهم بدانم که چه چیزی وارد شرکت ما میشود، هر چقدر هم که آن قدیمی و بی اعتبار باشد. نگاهی دقیق داشتن به ایمیلهای دریافتی من را با کار درون شرکت هماهنگ نگه میدارد.» این روش یکی از عادات روزانه سارا برمن (Sarah Berman) رئیس گروه برمن یک شرکت ارتباطات در نیویورک که خدمات مختلفی را ارائه میدهد.
ویژگی یازدهم مدیر موفق: یادآوریها را در کنار تخت خود قرار میدهد
«من همیشه دو چیز را در کنار تختم نگه میدارم، تلفن همراه و کفشهای تمرینم. به محض اینکه از خواب بیدار میشوم، تلفن همراهم را چک میکنم شاید پیام مهمی دریافت کرده باشم که نیاز باشد به آن پاسخ دهم. زیرا بسیاری از اعضای تیم من که از راه دور و در مناطق مختلف کار میکنند، محدوده ساعات کاری متفاوتی دارند.
مرور اجمالی ایمیلها منرا در حلقهای از کارها که انتظار دارم آن روز انجام دهم، قرار میدهد. کفشهای پیادهروی خود را در کنار تختم میگذارم تا هر روز من را برای تمرین تشویق کند. ورزش باعث میشود که احساسی عالی داشته باشم و در تمام طول روز تمرکز بالایی دارم.» کیشور کومار (Kishore Kumar) ، مدیر عامل شرکت برنامه دستیار گجت شخصی AllThingsMine روز خود را اینطور آغاز میکند.ویژگی دوازدهم مدیر موفق: بحرانها را به فرصت تبدیل کنید
«در واقع یک بحران میتواند برای شما مفید باشد. در زمان بحران میتوانید خود و اطرافیانتان را تشویق کنید تا تغییرات مثبت و تاثیرگذار ایجاد کنند. این دقیقا مصداق این جمله است که چیزی که شما را نکشد، قویترتان میکند. بحرانها زمانی عالی هستند که میتوانید افراد را در مسیر تغییرات دائمی در شرکت خود قرار دهید.» آیتکین تنک (Aytekin Tank) موسس JotForm یک سازنده فرم آنلاین با ۲ میلیون کاربر، این توصیه را دارد.
ویژگی سیزدهم مدیر موفق: به همان اندازه که بر کارهایی ضروری تمرکز دارید، بر لیست کارهای انجام شده هم تمرکز کنید
«چند سال پیش با یک مربی کار میکردم، او به فضانوردان، اعضای یک تیم ویژه کمک کرده بود که بر استرس خود غلبه کنند. او یک ترفند به من یاد داد که بسیار ساده و قدرتمند بود؛ در پایان یک روز لیستی از کارهایی که کاملا انجام دادهاید، تهیه کنید. نه تنها کارهایی که در لیست بوده و باید انجام میشده، بلکه تمام کارهایی که حتی برایشان برنامهریزی نکرده بودید و انجام دادهاید را بنویسید و در پایان هر هفته این لیستها را با هم جمع کنید.
شما تحت تاثیر کارهایی که بهپایان رساندهاید، قرار میگیرید. دوپامینی که از انجام اینکار در بدن شما ایجاد میشود، تا حدی به شما کمک میکند که میزان کورتیزولی که در هنگام استرس در بدنتان ترشح میشود را در حالت تعادل نگه دارد.» امانوئل شالیت (Emmanuel Schalit) مدیر عامل شرکت برنامه مدیریت پسورد و کیف پول دیجیتال امن، این راهحل را ارائه میدهد.
ویژگی چهاردهم مدیر موفق: نقشه روز خود را بکشید
«روز خود را با ۳۰ دقیقه برنامه ریزی کاری که میخواهید انجام دهید و راهی که میخواهید آن را به انجام برسانید، آغاز کنید. این کار هر صبح به من حس آرامش و تمرکز میدهد. داشتن یک تجسم از کارهای مهم به شما کمک میکند که یک حس مثبت از انجام کارها داشته باشید.» کریگ هاو( Craig Howe)، مدیر عامل شرکت دیجیتال ورزشی و Rebel Ventures، روز خود را اینگونه شروع میکند.
ویژگی پانزدهم مدیر موفق: نظارت نمیکند بلکه رهبر پرورش میدهد
«من تحت یک قانون کلی با بقیه افراد کار میکنم. هیچگاه از کسی نمیخواهم کاری را که خودم انجام نمیدهم انجام دهد. با کمی راهنمایی و کمی توصیه تقریبا تمام افراد با صرفنظر از کاری که خواسته شده، به سطحی بالاتر از انتظار میرسند. زمان گذاشتن برای رهبری، توصیه کردن و مشاوره به مردم، رهبران آینده را پرورش میدهد. برای من بهترین بخش کار به عنوان راهنما، دیدن افرادی است که در هنگام کار کردن در کنارم رشد کرده و خود را برای جایگاههای شغلی بالاتر آماده میکنند.» دانیل فارر (Daniel Farrer) مدیرعامل شرکت Switchfly، یک شرکت فناوری جهانی این دیدگاه را دارد.
ویژگی شانزدهم مدیر موفق: تغییرات را با آغوش باز میپذیرید
«بسیاری از مدیران از تغییر، ترس کامل و غیر ارادی دارند. برخی از آنها بسیار ترسو هستند، در حقیقت، آنها قادر به گرفتن تصمیمات سخت برای مدیریت موفق شرکت خود نیستند. من هر روز خود را با تمرکز روی هیجان و پیشرفت ناشی از تغییر، آغاز میکنم و توصیه من به مدیران دیگر این است به خودتان اجازه ندهید که عصبانیت و تردید شما را از کار بیاندازد. تغییرات را با آغوش باز بپذیرید!» تام لونیبس (Tom Lounibos) از بنیانگذاران و مدیر عامل شرکت SOASTA، شما را به تغییر کردن دعوت میکند.
ویژگی هفدهم مدیر موفق: مشتریهای بالقوه خود را از دست نمیدهد
«موفقیت مخصوصا در فناوری به ارتباط ثابت و مکرر با مشتریان بالقوه و مشتریان بالفعل بستگی دارد، این موضوع اولویت شخصی هر روزه من است. زمانی که برای ساخت و ساز، کشاورزی یا تحصیلات هدفگذاری میکنیم، معمولا از راهحلهای فنی استفاده نمیکنیم، چون تهدید آمیز به نظر میرسند. راهحل مقابله من با این ترسها، تمرکز روی فوایدی است که تکنولوژی میتواند به همراه داشته باشد.» سوری سوریاکومار (Suriyakumar) مدیرعامل شرکت ARC این نظر را دارد.
ویژگی هجدهم مدیر موفق: زمانی برای فکر کردن در نظر میگیرد
«من در ابتدای هر روز ۳۰ دقیقه را برای فکر کردن به اینکه امروز را چگونه پیش ببرم و سعی برای حل کردن مسائل سخت، خالی میکنم. برای این کار به خودم اجازه استفاده از مداد، خودکار یا صفحهکلید را نمیدهم. این زمان تفکر شخصی به من اجازه تمرکز مطلق و بدون حواسپرتی را میدهد و به من کمک میکند که از نظر ذهنی برای چیزی که در آن روز پیش روی من است، آماده باشم.» تانیا کندیا (Tanya Candia) رئیس بازاریابی NSFOCUS این روش را از راههای موفقیت خود میداند.
ویژگی نوزدهم مدیر موفق: بازخورد مداوم و مستمر دارد
«برای دورههای سالانه یا دوساله منتظر نمانید، هرزمان که ممکن بود به اعضای تیم بازخورد کارشان را ارائه دهید و بازخوردها و انتقادات در مورد خود را هم با کمال میل بپذیرید. این روش کار گروهی را در شرکت پرورش داده و به مردم اجازه میدهد که متوجه شوند کارها روان و بیعیب در حال اجرا است. علاوه بر این، کارمندان زمانی که تشخیص داده میشود وظایفشان را به خوبی انجام دادهاند، معمولا فعالتر و خوشحال میشوند.» مانیش سود (Manish Sood)، مدیر عامل و موسس شرکت برنامههای کاربردی داده محور Reltio این روش را ارائه میدهد.
ویژگی بیستم مدیر موفق: همیشه استراتژیک فکر میکند، حتی زمانی که تاکتیکی عمل میکند
«استراتژیستها باید همیشه به مفهوم قابل استفاده توصیههای خود توجه کنند. مدیران اول خط باید استراتژی خود را حفظ کنند. مطمئنا در این مسیر مهارتهای جداگانه هم درگیر خواهند شد. اما در این محیط پویا، جایی که همه چیز از شرایط تجارت تا تکنولوژیهای پلتفرم میتوانند در حد یک مسکوک دهسنتی باشند، این موضوع برای مدیران بسیار با اهمیت است که هردو سمت این قضیه را در نظر بگیرند.» اریک چیو(Eric Chiu)، رئیس و از بنیانگذاران امنیت ابر و کنترل شرکت HyTrust، این نظر را دارد.
ویژگی بیستویکم مدیر موفق: هر روز با کارمندان کلیدی صحبت میکند
«هر روز با تمام کارمندان کلیدی خود صحبت میکنم تا بدانم که آنها در حال انجام چه کاری هستند، چه مسائلی پیش آمده است و چه مشکلی در حال حاضر دارند. این روش دید شما را در کار باز میکند و کمک میکند که مشکلات قبل از اینکه سرباز کنند، رفع و رجوع شوند.» کریگ داناوی (Craig Dunaway)، رئیس شعبه ساحل شرقی Penn، این راهنمایی را برای مدیران دارد.
از نگاه بیل گیتس 10 ویژگی مدیـر خوب چیست؟
این موضوع کمی چالش انگیز است؛ چرا که نیازمند رویکردهای متفاوتی بسته به زمینه فعالیت است. برخی اوقات اختصاص دادن یک دفتر کار مجزا به کارمندان، موجب افزایش سود بنگاه میشود. برخی اوقات با انتقال کارمندان به یک محیط باز می شود سود را افزایش داد.
هرچند یک فرمول جادویی برای مدیریت مناسب و کارآمد وجود ندارد؛ ولی چنانچه شما در موقعیت یک مدیر هستید ممکن است با دانستن این چند نکته از بیل گیتس موثرتر عمل کنید.
۱- زمینه کاری خود را از روی قکر و دقیق انتخاب کنید: کاری را انتخاب کنید که از آن لذت ببرید. وقتی به کارتان علاقه ندارید بعید است بتوانید برای سازمان خود سودآور باشید. این موضوع درباره کارمندان نیز صدق می کند.
۲- با دقت استخدام کنید و از اخراج کردن نهراسید: شما نیاز به یک گروه قوی دارید؛ چرا که یک گروه کاری متوسط هر قدر هم که خوب مدیریت شود، نتیجه عملش قطعا متوسط خواهد بود. یک خطا ممکن است برای یک فرد شکست بزرگی به حساب نیاید و مدیر نیز بتواند وی را در سمتی که دارد ابقا کند؛ چرا که عملکرد وی آنقدرها هم ناگوار نبوده است؛ ولی یک مدیر خوب جایگزینی برای این فرد انتخاب می کند یا او را به جایی منتقل می کند که عملکرد شخص در آن بدون عیب و نقص باشد.
۳- محیط کار را مولد و سودآور کنید: این موضوع کمی چالش انگیز است؛ چرا که نیازمند رویکردهای متفاوتی بسته به زمینه فعالیت است. برخی اوقات اختصاص دادن یک دفتر کار مجزا به کارمندان، موجب افزایش سود بنگاه می شود. برخی اوقات با انتقال کارمندان به یک محیط باز می شود سود را افزایش داد. بعضی مواقع باید از محرک های مالی برای سودآور کردن بنگاه استفاده کرد. در یک دیدگاه کلی استفاده از ترکیبی از این رویکردها می تواند اثربخش باشد. عاملی که تقریبا همیشه سودآوری را افزایش می دهد ارائه یک سیستم اطلاعاتی است که به کارمندان کمک کند تا در جریان امور قرار گیرند. زمانی که من در حال پایه ریزی مایکروسافت بودم، تصمیم گرفتم محیطی ایجاد کنم که درآن برنامه نویسان پیشرفت داشته باشند. من شرکتی می خواستم که در آن مهندسان علاقمند به کار باشند. می خواستم فرهنگ سازمانی ایجاد کنم که آنها را تشویق کند با هم کار کنند، ایده های خود را درمیان بگذارند و انگیزه خود را در آن حفظ کنند. چنانچه خودم مهندس نرم افزار نبودم هرگز نمی توانستم به چنین هدفی دست پیدا کنم.
۴- تعریف مشخصی از موفقیت داشته باشید: برای کارمندان خود به طور شفاف توضیح دهید موفقیت از نظر سازمان چیست و آنها چگونه می توانند دستاوردهای خود را ارزیابی کنند. اهداف باید واقع گرایانه انتخاب شوند. زمان بندی پروژه ها باید توسط افرادی تنظیم شود که خود درانجام آن دخیل هستند. کارمندن ممکن است موعدهای کاری و برنامه زمان بندی که دوستانه در بین خودشان تعیین شده باشد را بپذیرند؛ ولی نسبت به زمان بندی تحمیل شده از مدیریت که با واقعیت کاری آنها هماهنگی ندارند واکنش نشان دهند.
تعریف اهدافی که برای سازمان قابل دسترسی نباشند باعث از بین رفتن شالوده سازمان می شوند. در شرکت من، علاوه بر جلسات منظم گروه های کاری و جلسات یک نفره بین مدیران و کارمندان، ما به طور منظم گردهمایی هایی داریم و توسط ایمیل مرتبا با کارمندان در ارتباط هستیم و آنچه توقع داریم به آنها اطلاع می دهیم. چنانچه یک مشتری محصولات یک شرکت دیگر را انتخاب کند ما موضوع را بررسی می کنیم. به کارمندان می گوییم که «دفعه بعد این ما هستیم که باید برنده باشیم. برای این کار چه چیزهایی نیاز داریم؟» پاسخ به این سوالات به ما کمک می کند تا تعریف مشخصی از موفقیت داشته باشیم.
۵- برای اینکه یک مدیر خوب باشید باید کارمندان خود را دوست داشته باشید و بتوانید ارتباط مناسبی با آنها برقرار کنید. این موضوعی نیست که بتوانید درباره آن به دیگران دروغ بگویید و نقش بازی کنید. چنانچه از ارتباط با کارمندان خود لذت نمی برید، مدیریت آنها بسیار دشوار خواهد بود. باید بتوانید در سازمان خود زمینه گسترده ای از ارتباطات را فراهم آورید. شما به ارتباطات نیاز دارید نه لزوما ارتباط دوستانه شخصی. شما باید بتوانید افراد را ترغیب کنید تا به شما اطلاع دهند در سازمانتان چه می گذرد و بازخورد تصورات افراد درباره سازمان و نقش شما در آن را به اطلاعتان برسانند.
۶- توانایی های کارمندان خود را به گونه ای توسعه دهید که وظایف خود را بهتر از آنچه شما می توانید انجام دهند. مهارت های خود را به آنها منتقل کنید. این موضوع هدفی مهیج خواهد بود ولی همزمان ممکن است برای مدیران نگران کننده باشد که موقعیت خود را به واسطه این امر در خطر ببینند. چنانچه این موضوع شما را نگران می کند از مدیر مافوق خود سوال کنید «چنانچه من فردی را آموزش دهم که بتواند کارهای مرا به خوبی انجام دهد آیا شرکت جایگاه برتری برای من خواهد داشت؟» بسیاری از مدیران با ذکاوت دوست دارند ببینند که کارمندانشان مسوولیت های خود را توسعه دهند چرا که این امر باعث می شود مدیران از به عهده گرفتن و درگیرشدن در بعضی مسائل محفوظ بمانند. کمبود فرصت شغلی هیچ گاه برای یک مدیر خوب به وجود نمی آید. جهان تعداد نامحدودی کار دارد که باید به انجام برسد.
۷- دلگرمی ایجاد کنید. برای کارمندان خور به طور واضح مشخص کنید که در صورتی که امور به طور مناسب انجام شوند تنها مدیران نیستند که از نتیجه آن بهره مند می شوند. به کارمندان خود حس اهمیت در مورد کاری که بر عهده دارند را انتقال دهید. به آنها نشان دهید که برای شرکت و مشتریان مهم هستند.
۸- مسوولیت پروژه ها را خود بر عهده بگیرید. شما باید مسوولیت های بیشتری علاوه بر ارتباط صرف داشته باشید. آخرین چیزی که کارمندان ممکن است به آن احتیاج داشته باشند مدیری است که به کارهای غیر مهم و فرعی می پردازد. در خلال زمان سعی کنید ثابت کنید که شما نیز دستی در کار دارید. یکی از وظایفی که برای کارمندان جالب نیست را به عهده بگیرید و از آن به عنوان نمونه ای برای کارمندان خود استفاده کنید تا دریابند چگونه می توان با چالش ها روبه رو شد.
۹- هیچ گاه در تصمیم خود تجدید نظر نکنید. از زمان و فکر خود به طور مناسب استفاده کنید تا تصمیم قطعی خودرا به طور مناسب در همان بار اول بگیرید و دیگر به آن برنگردید. چنانچه جزو افرادی باشید که یک مساله را مدت ها باز نگه می دارند این امر باعث می شود که نه تنها در کار مدبر اجرایی خود خلل وارد کنید بلکه خودتان نیز به مدیری تبدیل می شوید که نمی تواند در زمان مناسب و همان بار اول تصمیم گیری کند. کارمندان از رهبری که قاطعیت ندارد بیزارند. با وجود این، منظورم این نیست که باید درباره هرچیزی در لحظه تصمیم بگیرید یا اینکه اگر تصمیمی گرفتید هرگز در آن تجدید نظر نکنید.
۱۰- کارمندان خود را آگاه سازید که باید رضایت چه کسی را تامین کنند. شاید این فرد شما باشید، شاید مدیر فنی شما باشد یا ممکن است فرد دیگری باشد که برای شما کار می کند. اگر کارمندان شما با خود بگویند «آیا من باید رضایت این فرد را جلب کنم یا فرد دیگری را» شما در حال فلج کردن سازمان خود هستید. در این حالت به نظر می رسد که کارمندان نمی توانند اولویت ها را در شرکت مشخص کنند.
من هرگز ادعا نمی کنم که این رویکردها تنها روشهایی هستند که مدیران باید در مدنظر قرار دهند. ممکن است بسیاری راههای دیگر نیز وجود داشته باشد؛ ولی این ایدهها هم ممکن است به شما کمک کند که کارمندان خود را به خوبی مدیریت کنید.
معرفی کتاب برای موفق شدن در مدیریت
واقعیت ها را در نظر بگیرید ! نه تنها واقعیت های آشکار را بلکه واقعیت های مفروض یا آنچه وقوعش را دارید . اما مواظب باشید که واقعاً واقعیت داشته باشند . پیش فرض های نادرست زیربنای همه شکست ها هستند . پیش فرض های شما کدامند ؟ اگر درست نباشند چه ؟ به حس برتر اعتماد کنید و به ندای درونتان گوش بدهید . اگر همیشه همان کارهایی را بکنید که تا به حال کرده اید همیشه همان چیزهایی را به دست خواهید آورد که تا به حال به دست آورده اید . برای به دست آوردن چیزی که تا به حال به دست نیاورده اید باید تبدیل به کسی بشوید که تا به حال نبوده اید . آیا در بین کسانی که برایتان کار می کنند کسی هست که اگر آنچه را اکنون درباره اش می دانید از ابتدا می دانستید هرگز استخدامش نمی کردید ؟ از روش فکری (( نوک کوه یخ )) استفاده کنید .
اطلاعات بیشتر و دانلود کتاب چگونه مانند یک مدیر موفق بیندیشیم ؟
-
نویسندهنوشتهها
- شما برای پاسخ به این موضوع باید وارد شوید.