چرا نقش روانشناسی در بازارهای مالی اینقدر پررنگ است؟
دکتر فان تارپ در مقالهای تحت عنوان جام مقدس سرمایهگذاری مینویسد: تقریبا هر سرمایهگذار موفقی که میشناسم، نشان داده که یک درس را به خوبی آموخته و و آن درس این است که موفقیت در بازار از یک فرآیند کنترل درونی ناشی میشود.
این موضوع یک تغییر اساسی برای بسیاری از سرمایهگذاران به شمار میرود. به دست آوردن کنترل درونی با دانستن نقش روانشناسی در بورس، برای برخی سرمایهگذاران و معاملهگران کار چندان دشواری نیست، اما برای اکثریت آنها بسیار دشوار است که اهمیت آن را به درستی درک نمایند.
به طور مثال، بسیاری از سرمایهگذاران معتقدند که بازار مانند موجود جانداری است که از دیگران قربانی میگیرد. اگر به این جمله باور داشته باشید، یعنی این موضوع برای شما هم اتفاق خواهد افتاد.
اما واقعیت آن است که بازارها قربانی نمیگیرند، این سرمایهگذاران هستند که از خود قربانی میسازند. هر معاملهگری سرنوشت خود را در دست دارد. هیچ سرمایهگذاری نمیتواند بدون درک درست این موضوع، موفق شود.
توماس اس بولکووسکی در یکی از سلسله مطالب روانشناسی بازار سهام با عنوان تردید در انجام معاملات نوشته است: ایمیلی از یک معاملهگر تازهکار دریافت کردم که در آن پرسیده بود:
«چرا نمیتوانم سهام خود را به موقع بفروشم؟»
این شخص در صورتی که قیمت سهامی که خریده بود بالا میرفت، پس از مدت بسیار کوتاهی فکر میکرد قیمت به بیشترین نقطه رسیده و آن را زودهنگام میفروخت.
اگر هم قیمت سهامی که خریداری کرده بود پایین میرفت، مثل آهویی که در جنگل در معرض خطر قرار گرفته، بیحرکت باقی میماند.
پیشنهادهای زیر را به او دادم:
1. از دستور توقف زیان استفاده کن. اگر دستور توقف زیان را نزد کارگزار خود تعیین کنی، دیگر نیازی به تصمیم گرفتن برای فروش نخواهی داشت.
فقط سعی کن که بهترین دستور را تنظیم و به کارگزار خود اعلام کنی. نقطه توقف زیان نباید فاصله بسیار کم یا بسیار زیادی از قیمت خرید داشته باشد. همچنین برای سهامی که افزایش قیمت خواهند داشت، از ابتدا هدف قیمتی را برای خود تعیین کن تا به محض رسیدن قیمت به آن هدف به طور خودکار از معامله خارج شوی.
2. از تخیل خود استفاده کن. تصور کن که این سهام متعلق به تو نیست. فکر کن که مادرت این سهام را خریده است. چه پیشنهادی به او خواهی کرد؟ خودت همان کار را انجام بده.
3. تظاهر کن که حرفهای هستی. من یا یک معاملهگر حرفهای دیگر چگونه با چنین شرایطی برخورد خواهد کرد؟ آیا من تردید خواهم کرد یا به سرعت سهام در حال زیان را خواهم فروخت؟ هر جوابی که میدهی، همان کار را انجام بده.
آیا این معاملهگر به حرفهای من گوش کرد؟ نه. به جای این که همراه با روند و افزایش و کاهش قیمت به معامله ادامه دهد، سیاست خرید و نگهداری را اختیار کرد و امیدوار بود قیمت سهم دوباره به سطوح بالاتر برسد و البته هرچه بیشتر زیان کرد.
چرا معاملهگران تردید میکنند؟
پیشنیازهایی برای ورود به حرفهی معاملهگری و ترید وجود ندارد ولی این روش کسب درآمد سختیهای خاص خود را دارند که یکی از آنها غلبه بر شک و تردید در انجام معاملات است.
اما چرا تریدرها در معاملات خود به شک میافتند؟
بیایید به دلایل تردید معاملهگران برای کشیدن ماشه و فروش سهام در حال زیان نگاهی بیندازیم.
به یاد میآورم جایی خواندم که موشها اگر دو گزینه غذا و خواب برایشان مهیا شود و قرار باشد تنها یکی از آنها را انتخاب نمایند، حاضرند به خود گرسنگی دهند اما بخوابند.
زیرا که خواب دراین شرایط لذت بیشتری برای موشها دارد.
معامله هم مثل انتخاب این موشها است. اما نکته اصلی که میخواهم بگویم این نیست.
اگر شما معامله را با زیان و احساس درد مربوط به آن تداعی کنید، دیگر تمایلی به انجام معاملات بیشتر نخواهید داشت.
شما بردهای زیادی داشتهاید (لذت) و احساس میکنید دیگر نمیتوانید ببازید، بنابراین وارد معاملات خطرناکتری میشوید. رمز موفقیت در معاملات ایجاد توازن میان این دو است.
به معاملاتی که سال گذشته یا هفته گذشته انجام دادید، فکر کنید.
اگر به روش خود پایبند بودید، اکنون پول بیشتری داشتید یا پول کمتری؟
اگر دستور توقف زیان تعیین کرده بودید، آیا در حال حاضر در زیان کمتری نبودید؟
اگر برای انجام یک معامله یا فروش تردید کنید یا دیر این کارها را انجام دهید، بنابراین دارید به احساس درد اجازه میدهید بر غریزه شما تاثیر بگذارد.
تصور کنید که معامله بعدی به یکی از بهترین معاملات در سال جاری تبدیل خواهد شد. مثبت بیندیشید. این نکته را بفهمید که نمیتوانید همیشه برنده شوید.
بنابراین هر زیان فقط هزینه انجام این کسب و کار است. اگر یک سیگنال خرید دریافت میکنید، به سرعت بر اساس آن عمل کنید و تصور کنید آن موقعیت به سود خوبی تبدیل خواهد شد.
تصویرسازی ذهنی مبنی بر خرید و سود بردن از یک معامله را مرتبا در ذهن خود تکرار نمایید. انجام این کار باعث خواهد شد ترس را سر جایش بنشانید. درست است که نمیتوانید به این سادگیها از دستش خلاص شوید، اما دیگر آن را غولی در برابر خود نخواهید یافت.
اهمیت سرعت در فروش
برای فروش هم، نحوه کار به همین صورت است. هنگامی که سیگنالی برای فروش از جایی دریافت میکنید، به سرعت آن کار را انجام دهید. تصور کنید که با انجام این کار در واقع زیانهای خود را کم خواهید کرد.
تصور کنید که اگر طبق برنامه از پیش تعیین شده عمل کنید، پرتفولیوی شما چه رشد خوبی خواهد داشت.
همچنین میتوانید برای بهبود کار خود، از جملههای خبری مثبت و قاطعانه استفاده کنید. «من بر اساس برنامه عمل خواهم کرد.»
یا «هنگامی که یک سیگنال معاملاتی دریافت میکنم، به سرعت آن را انجام خواهم داد» این حرفها و دستورالعملها را مانند یک ذکر چندین بار در روز برای خود تکرار کنید و به تدریج ذهن ناخودآگاه شما آن را به عنوان یک واقعیت خواهد پذیرفت. پس از مدت کوتاهی شادتر و موفقترخواهید بود.
معامله موفق تنها به ذهنیت و تفکر و روحیات شما وابسته است. مسائل مربوط به تردید را در خود حل کنید. بدین منظور تصور کنید هر معامله برای شما موفقیتی خواهد بود و سود کسب خواهید نمود. اگر هم زیانی در کار باشد، آن قدر ناچیز است که تنها میتوان آن را هزینه انجام این کسب و کار تلقی کرد.
چند نکته کلیدی
در زیر به چند نکته کاربردی به طور خلاصه اشاره خواهم کرد:
1. روی تکنیک تمرکز کنید. اگر بر اساس سیگنالها و برنامه معاملاتی خود عمل کنید، پول بسیار بیشتری کسب خواهید کرد.
2. برای معاملات خود هدف قیمتی و حد ضرر داشته باشید. در صورتی که این حدود بالا و پایین را از ابتدای کار برای خود تعیین نمایید، بسیار موفقتر خواهید بود.
3. مثبت فکر کنید. تصور کنید که معامله بعدی که الان در حال آغاز آن هستید، به بهترین معامله سال برایتان تبدیل خواهد شد، و این تنها آغاز راهی برای موفقیتهای بعدی خواهد بود.
4. هزینه انجام این کسب و کار را به خود یادآوری کنید. هر معامله ناموفقی تنها هزینه انجام این کسب و کار است. اگر زیانها خیلی زیاد شوند به معنای خروج تدریجی شما از این کسب و کار خواهد بود.
5. از جملههای مثبت خبری استفاده کنید. این جملهها مانند دارو برای ذهن و روح عمل میکنند. این جملهها را سه بار در روز تکرار کنید.
به خاطر داشته باشید که در بازار سهام کشیدن ماشه در زمان مناسب میتواند بسیار آسان باشد اما اگر آن را سخت بگیرید، کارتان دشوار میشود.
این واقعیتهای مهم را در نظر بگیرید
بیشتر افراد موفق حرفهای در بازار با کنترل ریسک به موفقیت رسیدهاند. کنترل ریسک بر خلاف گرایش و رفتار طبیعی ما است. کنترل ریسک، به کنترل درونی بسیار زیادی نیازمند است.
نمونهای از این موضوع میتواند این باشد که برخی افراد تنها با در نظر گرفتن سود احتمالی که خرید یک سهم ممکن است به هر دلیل برایشان به ارمغان آورد، بدون در نظر گرفتن ریسکهای مربوط به آن ، از جمله وضعیت بنیادی، به خرید سهم اقدام کنند.
بیشتر نوسانگیران موفق، میزان موفقیتی در حدود 35 تا 50 درصد دارند. آنها موفق نیستند زیرا قیمتها را به خوبی پیشبینی میکنند!
آنها موفق هستند به این علت که حجم و تعداد معاملههای موفقشان بسیار بیشتر از معاملات ناموفقشان است. این مورد هم به کنترل درونی زیادی نیازمند است.
بیشتر سرمایهگذاران محافظه کار موفق، بر خلاف جهت بازار حرکت میکنند. آنها همان کاری را انجام میدهند که دیگران از انجام آن هراس دارند. آنها صبور هستند و دوست دارند همیشه برای بهترین موقعیتها به اندازه کافی صبر کنند. این مورد هم نیاز به کنترل درونی قابل توجهی دارد.
موفقیت در سرمایهگذاری و معاملهگری بیش از هر عامل دیگر به کنترل درونی نیازمند است.
در واقع این اولین قدم به سوی موفقیت در معاملات بورس است. افرادی که خود را وقف پرورش و رشد مناسب این کنترل میکنند، همانهایی هستند که در نهایت بیشترین موفقیتها را به دست میآورند.
چگونه کنترل درونی را افزایش دهیم؟
بیایید کنترل درونی را از زاویه دیگری مورد بررسی قرار دهیم.
در طول سالهایی که در مورد عوامل موفقیت در معاملهگری کار کرده و با افراد بسیاری در این باره صحبت کردهام، به این نتیجه رسیدهام که تمام این عوامل را میتوان در سه عامل خلاصه کرد: روانشناسی، مدیریت پول (درصد اختصاص پول به یک مورد سرمایهگذاری)، و ایجاد و بهبود دائمی سیستم.
بیشتر افراد ایجاد سیستم را بیش از حد مورد تاکید قرار میدهند و دو مورد دیگر را کماهمیت تلقی میکنند. افراد موفقتر و آنهایی که ذهن پیچیدهتری دارند، بر این باورند که هر سه عامل مهم هستند و اضافه میکنند که روانشناسی از تمام عوامل دیگر مهم تر است و مدیریت پول و ایجاد سیستم معاملاتی مناسب را در جایگاههای دوم و سوم قرار میدهند.
یکی از استادان سرمایهگذاری زمانی به من گفت دورهای را در دهه 1970 در معاملهگری تدریس میکرد که حدود 10 هفته طول میکشید. او هفته اول را به تدریس اطلاعات مقدماتی درباره معاملهگری در بازار صرف میکرد.
سپس یک هفته دیگر را به تدریس موارد تکنیکال از جمله میانگین متحرک دانچین میگذراند. اما به گفته او تمام هشت هفته باقیمانده را باید صرف قبولاندن افراد به پیروی دقیق از سیستمهایشان و همچنین کمک به آنها برای درک و پذیرفتن این موضوع که ضرر و زیان در این بازار کاملا طبیعی است و استفاده از هر سیستمی ممکن است زیانهایی را به همراه داشته باشد، میکرد.
همه چیز در بورس روانشناسی است و بس!
من به نحو متفاوتی به این موضوع نگریستهام و هنوز هم در مورد عقایدم پافشاری میکنم: معتقدم که موفقیت در معاملات 100 درصد در روانشناسی خلاصه میشود.
اما باید اضافه کنم که به نظر من، مدیریت پول و ایجاد و تبعیت از یک سیستم خود از اجزای روانشناسی به شمار میروند. دلیل آن هم ساده است: ما انسان هستیم، نه روبات.
برای اجرای هر رفتار، باید ابتدا اطلاعات را از طریق مغز خود فرآوری کنیم و واضح است که برای تکرار هر رفتاری، فرد باید اجزا و چگونگیهای آن رفتار را به خوبی درک کند. این موضوع اهمیت مدلسازی در حیطه سرمایهگذاری را روشن میکند.
شما در بورس، علاوه بر خرید و فروش سهام:
- میتوانید در داراییهایی مانند طلا و مسکن سرمایهگذاری کنید
- در صندوقهای سرمایه گذاری بدون ریسک، سود ثابت بگیرید
برای شروع سرمایهگذاری، افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
نام شرکت | ویژگیها | امتیاز | لینک ثبتنام |
---|---|---|---|
کارگزاری آگاه |
| ![]() | ![]() |
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود:
4 نظر
سلام بسیار عالی شاید تا زیانهای زیادی نداده باشی به این نکات توجه خاصی نکنی ودرکش سخت باشد اما هروقت این مطالب را درک کردی ومتوجهاش شدی آغاز تغییرات شما هست.
درود و تشکر
سلام
دست شا درد نکنه آرزوی موفقیت شما رادارم
سلام، سلامت باشین.